معنی مجید مشیری

حل جدول

مجید مشیری

از بازیگران فیلم معراجی‌ها

بازیگر فیلم خواستگار محترم


فیلمی با بازی مجید مشیری

حرکت اول، دعوت، دل شکسته، شب حورا، ماه وش، تله روباه، خواستگار محترم، رویای خیس، بازنده، پروانه ای در باد، چند تار مو، عاشق مترسک، روزگار سپری شده، دختری در قفس، رای باز، روز کارنامه، بی تو تنهایم، دنیا، ساقی، نگین، آخر بازی، انتظار، سام و نرگس، هفت پرده، دفتری از آسمان، پرواز خاموش، آژانس شیشه ای، خلبان، ساغر، هفت سنگ، شب روباه


فریدون مشیری

از شعرای فقید معاصر

لغت نامه دهخدا

مجید

مجید. [م ُ] (ع ص) خداوند اسب نیکورو. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). صاحب جواد یعنی اسب پیش تاز خوب. ج، مجاوید. (از اقرب الموارد). || کسی که چیز نیکو و جید می آورد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب).
- شاعر مجید، اشعار نیکو گوینده. (منتهی الارب). شاعری که اشعار نیکو می گوید. (ناظم الاطباء). شاعران و نویسندگان را بر چهار طبقه تقسیم کنند: الف - مقل مجید؛ آن که کم گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. ب - مقل غیر مجید؛ آن که کم گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد. ج - مکثر مجید؛ آن که بسیار گوید و نویسد ولی خوب گوید و نویسد. د - مکثر غیر مجید؛ آنکه بسیار گوید و نویسد ولی بد گوید و نویسد.
|| حتف مجید؛ مرگ حاضر. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مرگ حاضر و نزدیک. (ناظم الاطباء).

مجید. [م َ] (ع ص) شریف و بزرگوار و گرامی قدر و عالی مرتبت و بلندپایه. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بزرگوار و گرامی. (غیاث). ج، امجاد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): ذوالعرش المجید. (قرآن 15/85).
این پرده گر نه عرش مجید است پس چرا
ارواح قدس را قدم اندر میان اوست.
خاقانی.
|| جوانمرد و شریف کردار. (منتهی الارب) (آنندراج). جوانمرد و شریف و نیک کردار. (ناظم الاطباء) (ازاقرب الموارد). || لقبی است قرآن را. از صفات قرآن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا): بل هو قرآن مجید. (قرآن 21/85) القرآن المجید. (قرآن 1/50). ما در محکم تنزیل قرآن مجید خواندیم و دانستیم... (کشف الاسرار ج 2 ص 529). حق جل ّ و علا در کتاب مجید از قطع رحم نهی کرده است. (گلستان). آیات کتاب مجید را عزّت و شرف بیش از آن است که چنین جایها روا باشد نوشتن. (گلستان).

مجید. [م َ] (اِخ) نامی از نامهای خدای تعالی. یکی از اسماء صفات خدای تعالی. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). از اسماء خدای تعالی است و به معنی آنکه در ذات و صفات خود عظیم و نسبت به بندگان بسیار خیر و احسان است. (از اقرب الموارد): قالوا اتعجبین من امراﷲ رحمت ُاﷲ و برکاته علیکم اهل البیت انه حمید مجید. (قرآن 73/11).
همینت بس از کردگار مجید
که توفیق خیرت بود بر مزید.
سعدی (بوستان).

فرهنگ معین

مجید

(مَ) [ع.] (ص.) بزرگوار، گرامی.

فرهنگ عمید

مجید

بزرگوار، گرامی، شریف، بلندپایه،
(اسم، صفت) از نام‌های خداوند،

کسی که کار نیکو بکند یا چیزی نیکو بیاورد، نیکو‌آورنده،
شاعری که شعر نیکو بگوید،

مترادف و متضاد زبان فارسی

مجید

بزرگوار، بلندمرتبه، شریف، فخیم، گرامی، عالی، عالی‌قدر

نام های ایرانی

مجید

پسرانه، دارای قدر و مرتب عالی، گرامی، از نامهای خداوند

عربی به فارسی

مجید

مجلل , عظیم , با شکوه , خیلی خوب

فرهنگ فارسی هوشیار

مجید

بزرگوار و شریف

فرهنگ فارسی آزاد

مجید

مَجِید، با مجد، بررگوار، عظیم، نام و لغتی از کتاب بیان است، از اَسماءُ الله است (جمع: اَمجاد)،

معادل ابجد

مجید مشیری

617

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری